English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6516 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
critical cooling rate U میزان سرد کنندگی بحرانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cooling U خنک سازی
cooling off U خونسرد شدن غضب را فرونشاندن
cooling off U ملایم شدن
cooling-off period U دوره ملایمت
cooling fan U دمنده [دستگاه بادزن]
cooling fan U فنسردکننده
cooling tower U برج تبرید
cooling tower U برج سرد کننده
cooling towers U برج تبرید
cooling towers U برج سرد کننده
water cooling U خنک کردن بااب
water cooling U خنک کنندگی اب
vaporization cooling U سرد سازی با تبخیر
cooling coil U سیم پیچ سرد کننده
cooling fan U پنکه
cooling fan U هواکش
cooling off period U دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling off period U دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling off period U دوره ملایمت
cooling-off period U دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off period U دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off periods U دوره ملایمت
cooling-off periods U دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off periods U دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling fans U فن ها
cooling fans U هواکش ها
cooling fans U پنکه ها
cooling fans U دمنده ها [دستگاه بادزن]
cooling shell U قشر سرد کننده
cooling coil U پیچک سرد کننده
cooling plant U تاسیسات سردکننده
cooling plant U سردخانه
cooling period U زمان بازار خراب کن
cooling period U زمان انتظار
cooling oil U روغن سرد کننده
cooling fins U تیغههای خنک کننده
cooling drag U پسای ناشی از خنک کردن موتور
cooling agent U عامل سرد کننده
radiation cooling U سرد شدن توسط تابش مستقیم از سطح
evaporative cooling U سردسازی با تبخیر
cooling air U هوای سرد کننده
cooling blower U دمنده هوای سرد
cooling chamber U اطاقک سرد کننده
forced cooling U خنک سازی چیزی
cooling pump U پمپ سرد کننده
cooling pump U پمپ خنک کننده
cooling shell U پوسته سردکننده
regenerative cooling U استفاده از سرمای مایع ورودی
cooling fan U فن
cooling water U اب سرد کننده
cooling water U اب سرد
cooling tank U مخزن سرد کننده
cooling/heating coils U فنرسردوگرم کننده
cooling water tank U مخزن اب سرد
cooling water supply U منبع اب سرد
transformer cooling system U سیستم سردکنندگی ترانسفورماتور
cooling water pump U پمپ اب سرد
cooling water outlet U خروجی اب سرد
cooling water line U مسیر اب سرد
cooling water discharge U تخلیه اب سرد
cooling water circulation U گردش اب سرد
cooling water circulation U جریان اب سرد
cooling water thermometer U گرما سنج اب سرد
force draft cooling U سردکنندگی ونتیلاتوری
condenser cooling water outlet U خروجیانقباضآبسرد
critical U حساس
critical U مهم
critical U حیاتی بحرانی
critical U وخیم
critical U خطرناک
critical U وخیم انتقادی قابل تامل
critical U واقع درمرحله انتقال
critical value U ارزش بحرانی
self critical U انتقاد کننده از خود
critical U انتقادی
critical U بحرانی
critical U وخیم نکوهشی
critical U منتقدانه
critical U شاخص
critical angle U زاویه بحرانی
critical amplification U تقویت بحرانی
critical area U ناحیه بحرانی
critical altitude U ارتفاع بحرانی
critical altitude U ارتفاعی که از ان بالاتر کاردستگاهها مختل میشود
critical activity U فعالیت بحرانی
critical pollution U الودگی بحرانی
critical current U شدت بحرانی
critical point U نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
critical date U مدت زمان بحرانی
critical damping U خفیدگی بحرانی
critical damping U میرائی اپریودیک
critical damping U میرائی بحرانی
critical deformation U تغییر شکل بحرانی
critical density U چگالی بحرانی
critical point U نقطه بحرانی
critical coupling U کوپلاژ بحرانی پیوست بحرانی
critical coupling U تزویج بحرانی
critical assembly U ترتیب بحرانی
critical position U پوزیسیون حساس
critical values U مقادیر شاخص
critical valve U مقدار بحرانی
critical velocity U سرعت بحرانی
mission critical U که شرکت شما به آن بستگی دارد
mission critical U برنامه نرم افزاری ه بدون آن شرکت شما کار نمی:ند
critical temperature U درجه حرارت بحرانی
critical temperature U دمای بحرانی
critical pressure U فشار بحرانی
critical ratio U بهر شاخص
critical region U منطقه بحرانی
critical region U ناحیه بحرانی
critical region U ناحیه شاخص
critical resistance U مقدار مقاومت بحرانی
critical resistance U مقاومت بحرانی
critical speed U سرعت بحرانی
critical concentration U میزان تمرکز بحرانی
critical isotherm U منحنی هم دمای بحرانی
critical materials U تجهیزات مهم
Critical Regonalism U منطقه ی بحرانی
critical point U نقطه بحرانی
critical height U بلندی بحرانی
critical height U ارتفاع بحرانی
critical path U مسیربحرانی
critical path U مسیر بحرانی
critical point U نقطه فرود در پرش با اسکی
critical frequency U فرکانس بحرانی
critical materials U اقلام حیاتی و مهم
critical mass U جرم بحرانی
critical item U اماد حساس
critical item U اقلام حیاتی اقلام مهم
critical limit U حد بحرانی
critical isotherm U هم دمای بحرانی
critical magnitude U اندازه بحرانی
critical mass U توده مهم
critical intelligence U اطلاعات حیاتی
critical intelligence U اطلاعات مهم
critical mass U توده حساس
critical frequency U فرکانس مرزی
critical frequency U فرکانس متنافر با فرکانس طبیعی تیغه
critical flow U جریان بحرانی
critical period U دوره شاخص
critical facility U تاسیسات حیاتی قسمت حیاتی
critical facility U تاسیسات حساس
critical depth U عمق بحرانی
critical engine U موتوری که از کارافتادن یانقص ان تاثیر زیادی درعملکرد هواپیما خواهد داشت
critical error U خطایی که پردازش کامپیوتر را با شکل مواجه میکند یا متوقف میکند
critical period U دوره بحرانی
critical path analysis U تعریف کارها و زمانی که هر یک نیاز دارند تابه اهداف خود برسند و نیز PERT
critical path analysis U منبعی که در هر زمان فقط توسط یک پردازنده قابل استفاده است
critical grid current U شدت بحرانی شبکه
critical closing speed U سرعت بحرانی پایین
critical path method U روش مسیر بحرانی
critical path method U سی پی ام
critical voltage parabola U شلجمی مقدار ولت قطع
critical wave legth U طول موج بحرانی
critical degree of polymerization U درجه بحرانی بسپارش
critical grid bias U ولتاژ بایاس بحرانی شبکه
critical molecular mass U جرم مولکولی بحرانی
critical angle of attack U زاویه حمله بحرانی
critical backing pressure U فشار حد خلاء بحرانی
critical grid current U جریان بحرانی شبکه
critical angle of attack U زاویه بین محور طولی هواپیما و جهت جریان نسبی هوا
critical angle of attack U زاویه حمله
critical grid current U جریان احتراق شبکه ولتاژ احتراق شبکه
critical grid voltage U ولتاژ بحرانی شبکه
critical heat flux U چگالی جریان شبکه
critical heat flux U شارحرارتی بحرانی
critical raynold's number U عددی رینولدی که در ان تغییرات قابل توجهی از قبیل تبدیل جریان اشفته یا کاهش ناگهانی پسا صورت میگیرد
critical anode distance U فاصله بحرانی اندی
critical path analysis U تحلیل مسیر بحرانی
critical incidents technique U شیوه رویدادهای شاخص
critical path analysis U استفاده از بررسیهای هر مرحله بحرانی یک پروژه بزرگ برای کمک به گروه مدیریت
critical infinte cylinder U قطر بحرانی استوانه
critical build up resistance U مقاومت بحرانی برای تحریک خودی
critical mach number U عدد ماخی که در ان جریانهای شتابدار اطراف یک جسم دربعضی نقاط رفته رفته به سرعتهای مافوق صوت میرسند
thermal critical point U نقطه توقف
critical flicker frequency U بسامد شاخص در سوسو زدن
thermal critical point U نقطه تبدیل حرارتی
thermal critical point U نقطه ی بحرانی حرارتی
critical heat flux ratio U نسبت شار حرارتی بحرانی
Things are coming to a critical juncture . U کارها دارد بجاهای با ریک می کشد
These talks are crucial [critical] to the future of the peace process. U این مذاکرات برای آینده روند صلح بسیار مهم [حیاتی] هستند.
third-rate U درجه سوم
rate U مقدار اطلاعات در هر حرف ضرب در تعداد حروف ارسالی در ثانیه
rate U تندی سرعت عوارض
rate U بیشترین خروجی وسیله که باید با مشخصات ابتدایی تط ابق داشته باشد
rate U حجم داده یاا کارهایی که در یک زمان مشخص رخ میدهد
third rate U درجه سه
third rate U پست
third rate U درجه سوم
rate U تعداد خطاهایی که در یک زمان مشخص رخ میدهد
first-rate U عالی
second-rate U جنس پست
second-rate U وسط
second-rate U درجه دو
second rate U جنس پست
second rate U وسط
second rate U درجه دو
rate U ارزیابی میزان خوبی چیزی یا بزرگی چیزی
rate U پایه
rate U اندازه نسبت
Recent search history Forum search
1کلمه معادل آن به انگلیس
1دلخوشیهای کوچک را در بدترین شرایط زندگی فراموش نمیکنم
1the rate at which total office space is leased less space vacated during a specific period of time
1the rate of diffusion will be less than if the pure solvent was exposed to the air
1risk rate
0dump valve button و buffer volume button این دو عبارت چه معنی دارند زمینه بیهوشی دامپزشکی و ونتیلاتور
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com